Web Analytics Made Easy - Statcounter

حسین قره: او البته بی‌راه نمی‌گوید، سینما و در شکلی بزرگ‌تر بسیاری از آثار هنری غیرتجاری نیاز به حامی دارند و در بسیاری از نقاط دنیا و کشورهای توسعه یافته نهادهای عمومی هزینه تولید آثار ملی، یا هنرمندان ملی و گاه فراملی را می‌پردازند.

در مواردی که محمد خزاعی نام برده است، یکی از حامیان اصلی جریان سینمای موج نوی ایران، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود، یا فیلم «دایره مینا» ساخته زنده نام داریوش مهرجویی با بودجه دولتی و برای سروسامان دادن و پا گرفتن سازمان انتقال خون ایران ساخته شد؛ این پایه درست است اما پیروی گزاره خزاعی است که مشکل‌ساز است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اگر بخشی از یک استدلال درست بود، قطعاً همه جواب و نتیجه که گرفته شد درست نیست. نکته کجاست، اینکه امروز نهادهای حامی همچون سازمان اوج که ارگان فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، فارابی، شهرداری تهران و... نهادهای صرفاً حامی نیستند، بلکه در انتخاب اثر هنرمند و هدایت آثار نقش‌آفرینی می‌کنند. هر نهادی می‌تواند تا حدودی در انتخاب اثری که قرار است سرمایه‌گذاری کند نقش داشته باشد، اما دستورالعمل و توزیع بودجه بر اساس سلایق تک ایدئولوژیک است که محل بحث قرار می‌گیرد.

سازمان‌های دولتی و ارگانی که تولید پول و سرمایه نمی‌کنند بلکه از بودجه عمومی و ملی برداشته و باید برای هزینه کرد آن به ملت پاسخ‌گو باشند، صرفاً اینکه نهادی حکومتی است نمی‌توانند سلایق طیفی و مدیریتی خود را اعمال کنند. کافی است نگاهی به یک دوره مدیریت علیرضا زرین در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان داشته باشید آن هم در دهه پرالتهاب 60 او از آثار استاد بهرام بیضایی و زنده‌یاد عباس کیارستمی حمایت کرد، اما سلایق خودش را تحمیل نکرد. مسئله یکدست‌سازی است.

کافی است به فیلم‌های این دوره جشنواره که آقای خزاعی و دوستان آن را برگزار کرده‌اند نگاه کنید تا متوجه شوید که شرایط تولید و انتخاب و حضور در جشنواره، تک‌محوری است. تقریباً تمامی فیلم‌هایی که دیده شدند یک آبشخور دارند، انگار در اتاق فکری نشسته‌اند و به این نتیجه رسیدند که ما در این دوره نیاز به قهرمان داریم و باید برای نسل «Z» قهرمان بسازیم و آن این می‌شود که همه فیلم‌های جشنواره حول محور قهرمانان می‌چرخد، چه قهرمان سازی در فوتبال چه در جنگ تحمیلی و چه قبل از انقلاب... . آنچه از چشم اندازه جشنواره به دست می‌آید و مشخص است این ایده در تمام نهادها از یک منشأ می‌آید. اگر هر سازمانی از یک هنرمند ملی حمایت می‌کرد تا آنچه فکر می‌کند را بسازد، قطعاً حرف محمد خزاعی درست از آب درمی‌آمد و در آن صورت ما در جشنواره انواع و اقسام سلایق سینمایی را داشتیم و برای هر ژانر گونه نماینده‌ای بود.

اینکه خزاعی نکات منتقدان درباره سیطره سینمای ارگانی را دوقطبی سازی دولتی و خصوصی می‌داند که هر دو باید کار کند، در واقع انحراف از واقعیت است. سینماگر و هنرمند در مقاطعی نیاز به حامی دارد، در این شکی نیست و بعضی از نهادها در وظایف قانونی‌شان است که سرمایه‌گذار باشند، اما دخالت در ساحت فکری ساخت اثر هنری و تفکیک کردن سرمایه و هنرمند است که پسندیده نیست و مورد نقد منتقدان است.

نکته دیگر اینکه جریانی که محمد خزاعی به آن وابسته است وقتی این بزرگان -که نام برده است- فیلم می‌ساختند و اکران می‌شد حمله می‌کردند و حتی بعد از گرفتن جایزه جشنواره فیلم کن توسط عباس کیارستمی در فرودگاه دنبال او بودند تا همان‌جا با او تسویه‌حساب کنند؛ اما وقتی از سوی تحت‌فشار هستند و از سوی دیگر دو نفر از آن بزرگان چشم از جهان فروبسته‌اند و بهرام بیضایی بزرگ در ینگه‌دنیا است، از اعتبار آنان استفاده کردن، شرط انصاف نیست.

حقوق کودکان و اشتباه رئیس سازمان سینمایی

از دیگر اتفاقاتی که در همین سخنرانی خزاعی رقم خورد یکی اشتباه خواندن دعای است که ایرانیان در سال‌تحویل می‌خوانند، البته اشتباهات لفظی در سخنرانی‌ها امکانش هست و گاهی سخن گفتن ساده هم سخت می‌شود؛ اما خزاعی در بخش دیگری از این مراسم با دو فرزند دخترش به صحنه آمد و روسری دختر کوچک‌ترش را بوسید و... اگر این رفتار آقای خزاعی جواب به آقای شیخ طادی در افتتاحیه باشد؛ پاسخی سطحی و حتی غیر متوازن و سیاسی است. اگر محمد خزاعی به‌عنوان تهیه‌کننده فیلمی روی صحنه می‌آمد و عملی در پاسخ به آقای شیخ طادی انجام می‌داد، می‌شد آن را در چارچوبی توجیه کرد؛ اما در مقام شخصیتی حقوقی و مقامی دولتی در جایگاهی نیست که به اظهارنظری شخصی جوابی با استفاده از جایگاه حکومتی داده شود.

نکته دیگر اینکه حتی اگر آقای خزاعی درصدد آن هم نبود که پاسخی به پرویز شیخ طادی بدهد و به دنبال ارائه ارزش‌های خود بود نیز هزینه کردن از دختران خود امر پسندیده‌ای نیست. در واقع از منظر حقوق کودکان استفاده از کودکانی که نمی‌دانند در چه موقعیتی قرار دارند و رفتار بزرگ‌ترها چه عواقبی مثبت یا منفی برایشان دارد، تضییع حقوق آن‌هاست. آقای خزاعی می‌توانستند کارهای نمادین بسیاری بکنند، اما هزینه کردن از آینده فرزندانشان عملاً کاری اخلاقی نبود. اینکه ما والدین فرزندانمان هستیم، دلیلی بر هر نوع رفتار، حتی رفتاری که از منظر ما بسیار پسندیده است، نیست. اگر دختران ایشان بالای سن قانونی بودند و خودشان انتخاب می‌کردند که در جشنواره باشند و پدرشان روسری آن‌ها را می‌بوسید، کسی ایرادی نداشت، اما کودکان حقوقی دارند که رعایت آن برای همه الزامی است، چراکه در این سطح و در این پلتفرم (جشنواره فیلم فجر) می‌تواند الگویی برای رفتار دیگران باشد.

این نگاه یعنی قیمومیت به کسانی که می‌توانند عزیزان ما باشند، از اس اساس اشتباه است، متأسفانه رفتار محمد خزاعی نشان می‌دهد که از منظر بزرگ‌تر به ماجرا نگاه می‌کنند، چه خانواده او چه خانواده سینما، این نگاه که من می‌توانم و امری که از منظر من پسندیده است برای دیگران هم پسندیده است، نگاهی آمرانه و از بالاست. این نگاه جای نقد و تضارب آرا را می‌بندد و اجازه می‌دهد تا بقیه را بدخواهان و مغرضان تعریف کنیم.

سرفصل بعدی صحبت‌های خزاعی وضعیت سینمای ایران بود و برنامه‌ها و پیشبرد آن است.

خزاعی درباره به رونق گرفتن چرخه تولید و اقتصاد سینما گفت: «خیلی‌ها این آمار را ندیدند. بالغ بر ۴۳۰۰ فیلم بلند، کوتاه و مستند در یک سال اخیر در سراسر کشور تولید شد، آثار را که مرور می‌کنم می‌بینم سیاه‌نمایی و ناامیدی رخت بسته که سالیان سال بود درگیر آن بودیم. البته این به این معنا نیست که نقد نکنیم و گونه‌های مختلف تقویت نشود. چون ما هم به فیلم‌های معترض و هم منتقدانه نیاز داریم، اما نقد منصفانه. پس هم باید خوبی‌ها را دید هم زشتی‌ها را.»

نکته اصلی ما با آقای خزاعی این است که مفاهیم را بر اساس اقدامات خود و دوره‌اش تغییر می‌دهد. اگر 4300 اثر ساخته شده و در آن سیاه نمایی (سینمای معترضی که در دوره‌های قبل محمد خزاعی و طیف نزدیک به او در سینما آن را سیاه نمایی می‌خوانند) با مفهومی که پیش‌تر به آن قائل بودند ساخته نشده است، پس یا آن هنرمندان دیگر کار نمی‌کنند، یا شرایط کار کردن به آن‌ها داده نمی‌شود، آخر چطور می‌شود فیلم‌سازی که تا دیروز آثارش سیاه نمایی تعریف می‌شده امروز به سفیدشویی مشغول است، چه اتفاقی در این دولت افتاده است که فیلم‌ساز را به آینده امیدوار کرده، معیشت بهبود یافته یا مشکلات جامعه و سیاست و اقتصاد حل شده است. اگر این‌ها نیست پس سازمان سینمایی و همکارانش آن هنرمندان را از ساخت اثر منع کرده‌اند و از گردونه بیرون گذاشته‌اند و اگر این دو نیست قطعاً آثار کماکان با تعاریف آقایان سیاه نمایی ساخته شده ولی چون در این مدیریت ساخته شده دیگر سیاه نمایی تعریف نمی‌شود. کافی است مدیران عوض شوند تا آن فیلم‌های سیاه، سفید تلاقی شوند. این حرف‌های معارض نشان می‌دهد که آقایان بر اساس کیش و منش خود جهان پیرامون را تعریف می‌کنند.

جشنواره آینده میزان همگرایی با سینما را نشان می‌دهد

او سال آینده سینما را سال همدلی و همگرایی می‌خواند و می‌گوید که معیشت اهل سینما دغدغه اوست و با اهالی سینما هم دراین‌باره صحبت کرده است. اگرچه کارنامه او و یارانش در برگزاری این جشنواره نشان می‌دهد که همدلی و همگرایی او و سازمان متبوعش با اهالی سینما هنوز به همدلی و همگرایی نرسیده است. باید دید سال آینده کدام سینماگران باری دیگر به ساخت اثر مشغول می‌شوند و جشنواره آینده چقدر تنوع در تولید خواهیم داشت تا همدلی و همگرایی سازمان سینمایی و سینمای ایران معلوم شود.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1872193

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: جشنواره فیلم فجر سینمای ایران کارگردانان سینمای ایران بهرام بیضایی عباس کیارستمی داریوش مهرجویی محمد خزاعی سازمان سینمایی همدلی و همگرایی نشان می دهد آقای خزاعی محمد خزاعی سیاه نمایی ساخته شد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۳۸۷۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طوفانی که پرده از چهره غرب کنار زد  

اکنون طوفان الاقصی پرده از چهره واقعی سردمداران پرادعای غرب برافکنده است و دیگر کسی نمی‌تواند ژست‌های تهوع‌آور انسان دوستانه یا نگرانی آنها از تضییع حقوق زنان و کودکان را باور کند.

به گزارش مشرق، عباس شمسعلی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: این روزها تصاویر تکان‌دهنده‌ای از اعتراض گسترده دانشجویان دانشگاه‌های آمریکا به جنایت‌های رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه و علیه سکوت و حمایت‌های آمریکا و سردمداران کشورهای غربی در قبال این جنایت‌ها پیش چشمان مردم دنیا قرار گرفته است، اعتراضی که با سرکوب خشن پلیس و نیروهای امنیتی آمریکا و بازداشت صدها دانشجو و تعدادی از اساتید معترض روبه‌رو شده است.

این قیام دانشجویان علاوه‌بر اینکه به صورت سریالی از چند دانشگاه به دانشگاه‌های مختلف آمریکا سرایت کرده است، حتی به کشورهای دیگر نیز رسیده است و دانشجویانی در فرانسه و استرالیا و... در حمایت از دانشجویان آمریکایی و در اعتراض به جنایات رژیم صهیونیستی به میدان آمده‌اند.

این اتفاقات اخیر در ادامه تظاهرات کم‌سابقه در ماه‌های گذشته در سراسر جهان نشان از برخاستن موجی عظیم از بیداری و آگاهی در بین مردم جهان پس از طوفان الاقصی و پس از عیان شدنبیش از پیش جنایات جنون‌آمیز رژیم جعلی صهیونیستی دارد، موجی که شاید کمتر کسی می‌توانست آن را پیش‌بینی کند.

طوفان‌الاقصی بود که در بیش از ۶ ماه گذشته، توانست ذهن بی‌اطلاع نگاه داشته‌شده مردم را در بسیاری از نقاط جهان متوجه نقطه‌ای از این زمین کند که یک رژیم جنایتکار طی ۷۵ سال با انواع حمایت‌ها و کمک‌های سیاسی، مالی، تسلیحاتی و... از سوی آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی انواع جنایت‌ها را علیه یک ملت مظلوم و ستم‌دیده روا داشته بود.

این‌بار اما انواع و اقسام دستگاه‌های تبلیغاتی کشورهای غربی حامی رژیم صهیونیستی نتوانست این حجم از جنایت در ۶ ماه را از چشم جهانیان پنهان نگاه دارد. مگر می‌شود قتل عام و نسل‌کشی با این حجم و گرفتن جان بیش از ۳۴ هزار انسان بی‌گناه از جمله هزاران زن و کودک معصوم و تخریب وحشیانه خانه و بیمارستان را پنهان کرد؟ مگر می‌شود کشف صدها پیکر دست‌بسته از گورهای دسته‌جمعی داخل محوطه بیمارستان‌ها که به دست جنایتکاران صهیونیست به قتل رسیده‌اند را کتمان کرد؟

اکنون صدای مظلومیت مردم غزه به برکت خون کودکان بی‌گناه و آه مادران داغدیده فلسطینی به گوش مردم جهان رسیده است و وجدان‌های بیدار در اقصی نقاط عالم نمی‌توانند سکوت کنند. این را در تظاهرات مردم سراسر دنیا در حمایت از مردم غزه و محکومیت جنایات صهیونیست‌ها و در برافراشته شدن پرچم فلسطین در ورزشگاه‌ها و دانشگاه‌های دنیا می‌توان دید.

اکنون طوفان الاقصی پرده از چهره واقعی سردمداران پرادعای غرب برافکنده است و دیگر کسی نمی‌تواند ژست‌های تهوع‌آور انسان دوستانه یا نگرانی آنها از تضییع حقوق زنان و کودکان را باور کند.

وجدان‌های بیدار در دنیا می‌پرسند، اگر ادعای سردمداران کشورهای غربی در خصوص حقوق بشر، حقوق زنان و کودکان و در خصوص کرامت انسانی واقعی بود، چرا طی ۶ ماه گذشته نه‌تنها در برابر انواع و اقسام جنایت‌های رژیم صهیونیستی علیه مردم بی‌گناه و زنان و کودکان غزه سکوت کرده‌اند بلکه از هرگونه حمایت و تجهیز رژیم صهیونیستی نیز دریغ نکرده‌اند؟

این چهره واقعی و بی‌پرده سران آمریکا و دیگر رهبران غربی است که در برابر مردم دنیا قرار گرفته است. این واقعیت عیان شده نهادهای بین‌المللی از شورای امنیت سازمان ملل و سازمان‌های حقوق بشری و... است که سال‌ها با سکوت و انفعال خود در برابر رژیمی جعلی و سفاک، در نسل‌کشی مردم فلسطین دست خود را آلوده کرده‌اند. نهادهایی که گاه کوچک‌ترین مسئله داخلی در یک کشور در حوزه زنان و... را با انواع موضع‌گیری‌ها و دخالت‌ها مورد توجه قرار می‌دهند و گاه در برابر هزاران جنایت چشم می‌بندند.

و چه خوش‌باور بودند عده‌ای در کشورمان که فریب ادعا و ظاهر و ژست انسان‌دوستی و دفاع از حقوق بشر غربی‌ها و سازمان‌های بین‌المللی را خورده بودند! حال این خوش‌باوران باید پاسخ دهند مگر هزاران زن و کودک اهل غزه که بی‌رحمانه به خاک و خون کشیده شدند، زن و کودک نبودند تا مدافعان دروغین حقوق بشر نگران آنها شوند؟ مگر نهادهای غربی و بین‌المللی با تنظیم و تجویز و تحمیل اسنادی مانند ۲۰۳۰ خود را مدافع حقوق و شرایط زندگی کودکان دنیا نشان نمی‌دادند؛ اکنون این مدعیان دروغین در قبال سرنوشت کودکان مظلوم در غزه و به خون کشیده شدن جسم کوچک‌شان نگرانی و حساسیتی ندارند؟

این طوفان رسواکننده نقاب از چهره فریبنده و واقعی سران آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و بسیاری از کشورهای غربی انداخته است.

از سوی دیگر؛ همین اعتراضات گسترده دانشجویان آمریکایی، تبدیل به صحنه رسوایی و عیان شدن همه دروغ‌های سران آمریکا و غرب در خصوص آزادی بیان، کرامت انسانی، جایگاه دانشجو و دانشگاه و حتی زنان شده است.

بازداشت همراه با ضرب و شتم صدها نفر از دانشجویان و تعدادی از اساتید به جرم اعتراض آرام علیه جنایات اسرائیل و سکوت و حمایت آمریکا در قبال این جنایت‌ها، لشکرکشی و استقرار تیربار در صحن دانشگاه و تهدید به اخراج از تحصیل؛ آبرویی برای قبله آمال غربزدگان خوش‌باور باقی گذاشته است؟ حمله وحشیانه پلیس به دانشجویان دختر و کتک‌زدن و بر زمین کشاندن آنها در کجای حقوق بشر ادعایی آمریکایی‌ها و طرفداران چشم و گوش بسته آنها قرار دارد؟

اگر یک هزارم این برخوردهای وحشیانه علیه دانشجویان به‌ویژه دختران دانشجوی آمریکایی؛ در ایران رخ داده بود؛ اکنون از سخنگوی وزارت خارجه و دولت آمریکا و کشورهای غربی تا شورای امنیت سازمان ملل، از رسانه‌های غربی و سازمان‌های بین‌المللی تا برخی رسانه‌های غربگرای داخلی، از هنرپیشه‌های‌ هالیوودی تا برخی سلبریتی‌های وطنی مشغول سبقت گرفتن از یکدیگر در سیاه‌نمایی و هجمه علیه جمهوری اسلامی بودند، اما اکنون نه از فلان هنرپیشه آمریکایی مثلاً نگران زنان ایرانی که در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ موضع‌گیری می‌کرد و نه از سلبریتی‌های داخلی و نه از رسانه‌های وابسته، صدای اعتراضی در سرکوب بی‌رحمانه و وحشیانه دختران و پسران دانشجوی آمریکایی به گوش نمی‌رسد.

گاه وقتی در ایران یک استاد دانشگاه پس از ۴۰ سال تدریس در یک روال قانونی بازنشسته می‌شود، انبوه رسانه‌های داخلی و خارجی نظام را به خفقان و مخالفت با علم محکوم می‌کنند،

حال باید دید این رسانه‌ها درباره به زمین کوبیدن استاد زن آمریکایی توسط پلیس و دستبند زدن به وی در محوطه دانشگاه تنها به جرم اعتراض به جنایات اسرائیل نظری ندارند؟

کاش دلباختگان ساده‌اندیش غرب در داخل؛ اکنون که وجدان‌های بیدار در دنیا به میدان آمده‌اند اندکی با خود خلوت کنند و از خود بپرسند، این همان نظام ارزشی غربی و قبله آمالی بود که به هر بهانه‌ای آن را چماق کرده و بر سر منتقدان غرب می‌کوبیدند؟

این واقعیت است که مردم در دنیای امروز و پس از جنایات عریان رژیم صهیونیستی و حمایت آشکار غرب به رهبری آمریکا از این جنایات، به مرحله‌ای از بیداری و آگاهی رسیده‌اند که دیگر به‌سختی می‌توان آنها را فریب داد. این آغاز ضربه‌ای سهمگین به حیثیت پوشالی غرب است که ماجراهای مهمی در پیش دارد.

دیگر خبرها

  • طرح نوآورانه و متفاوت در یک مرکز آموزشی قم
  • رابطه این فیلم با ماجرای قتل بابک خرمدین | اسم فیلم را عوض کردم تا...
  • عاشقانه شمس و مولانا رکورد کمدی‌ها را زد/تغییر ناگهانی دبیر اقوام
  • طوفانی که پرده‌ها را کنار زد
  • طوفانی که پرده از چهره غرب کنار زد  
  • آخرین تصویر به جامانده از داریوش مهرجویی پیش از قتل/ عکس
  • آخرین تصویر به جامانده از داریوش مهرجویی پیش از قتل
  • رها کردن فضای عفاف و حجاب به ضرر همه جامعه است
  • باکو: اروپا در امور داخلی جمهوری آذربایجان دخالت نکند
  • «هامون» داریوش مهرجویی به تئاتر می‌آید/ زنده نگه‌داشتن یاد بزرگان